سالک آزادگی خدا را دوست بدارید،حداقلش اینست که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
مرحوم صدر المتألّهین دربارة آنكه احكام شرعیّه تعبّدی است و بیچون و چرا و بدون فهمیدن فلسفه و سبب آنها باید آنها را پذیرفت، در مقدّمة «أسفار» مطلب جالبی فرموده است و آن اینست:
وَ إنّی لاَسْتَغْفِرُ اللَهَ كَثیرًا مِمّا ضَیَّعْتُ شَطْرًا مِنْ عُمْری فی تَتَبُّعِ ءَارآءِ الْمُتَفَلْسِفَةِ وَ الْمُجادِلینَ مِنْ أهْلِ الْكَلامِ وَ تَدْقیقاتِهِمْ وَ تَعَلُّمِ جُرْبُزَتِهِمْ فی الْقَوْلِ وَ تَفَنُّنِهِمْ فی الْبَحْثِ، حَتَّی تَبَیَّنَ لی ءَاخِرَ الاْمْرِ بِنورِ الاْءیْمانِ وَ تَأْییدِ اللَهِ الْمَنّانِ أنَّ قیاسَهُمْ عَقیمٌ وَ صِراطَهُمْ غَیْرُ مُسْتَقیمٍ. فَألْقَیْنا زِمامَ أمْرِنا إلَیْهِ وَ إلَی رَسولِهِ النَّذیرِ الْمُنْذَرِ؛ فَكُلُّ ما بَلَغَنا مِنْهُ ءَامَنّا بِهِ وَ صَدَّقْناهُ وَ لَمْ نَحْتَلْ أنْ نُخَیِّلَ لَهُ وَجْهًا عَقْلیًّا وَ مَسْلَكًا بَحْثیًّا بَلِ اقْتَدَیْنا بِهُداهُ وَ انْتَهَیْنا بِنَهْیِهِ، امْتِثالاً لِقَوْلِهِ تَعالَی: مَا´ ءَاتَب'كُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَب'كُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا. حَتَّی فَتَحَ اللَهُ عَلَی قَلْبِنا ما فَتَحَ فَأفْلَحَ بِبَرَكَةِ مُتابَعَتِهِ وَ أنْجَحَ..[اسفار/ج1/ص4/طبع سنگی] «همانا من از خداوند طلب آمرزش و عفو بسیار دارم از برای آنكه پارهای از عمر خویش را به بررسی آراء متفلسفین و جدالهای اهل كلام و نازك بینیهای آنان و آموختن سخنان و شیوههای بحثی آنان گذراندم، تا اینكه سرانجام در پرتو فروغ ایمان و تأیید خداوند منّان دریافتم كه واقعاً قیاسات آنها بینتیجه و صراط آنها غیر مستقیم است. پس از آن زمام كار خویش را به خداوند و به فرستادة بیم دهندة بیم داده شدة او سپردم، و به آنچه به رسول الله رسیده بود تماماً ایمان آورده و تأیید نمودم. و در صدد جستجوی توجیه عقلی و روشی علمی برای فرمایشات رسول بر نیامدم، بلكه پیروی از هدایت و اجتناب از نواهی او را پیشة خود ساختم همچنانكه حقّ تعالی فرموده: «آنچه از دستوراتی كه پیامبر برای شما آورده است بگیرید و پیروی كنید؛ و آنچه را كه نهی فرموده دوری كنید.» تا آنكه خداوند گشایش قرار داد بر قلب ما آنچه را كه گشایش فرمود؛ و رستگار شد به بركت این دنباله روی از رسول و نجات یافت.»
برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
خدا تنها بود... و ملائک نرسیدند به داد دل تنهای خدا.. و خدا در دل خود در پی چیزی می گشت.... چیزی از جنس وجود... چیزی از جنس ملائک برتر و چنین بود که در اوج نیاز ... بشر از جنس تمنای خدا شکل گرفت برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
علی، علی، علی، چه بگویم؟ چگونه بگویم؟ چطور نام تو را که بر قلبم گره خورده است، بر زبان آورم؟ ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
به خدا گفتم : بیا جهان را قسمت کنیم آسمون واسه من ، ابراش مال تو دریا مال من ، موجش مال تو ماه مال من ؛ خورشید مال تو ... خدا خندید و گفت : تو بندگی کن ، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ..................................... یک شبی مجنون نمازش را شکست
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی دارد.
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
1- میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)
2- عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی) 3- پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه اقتصادی) 4- عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد،به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانی)
علل نامبرده یا به هیچ وجه تاثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده اند و یا فرضا" در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیراسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است. یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده ، نبوده است.
یه مدت دیگه سعی میکنم این بحث رو باز کنم و ریشه های اسلامی پوشش رو بررسی کنیم. فقط بگم که منبع این مطلب استاد مطهری است در کتاب مسئله حجاب برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
مردی برای اصلاح موهایش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین او و آرایشگر در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسیدند. آرایشگر گفت: خدا به کسی توجه ندارد. برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
خدا وندا...! اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبر گردی پشیمان می شدی از قصه خلقت از اینجا از آنجا بودنت !
واین گونه است که خدا بارانش را بر سر بنده فرود می آورد اما بنده تنها فریاد زدن را نقطه توجه قرار می دهد. ادامه مطلب ... |
|||
|